قصه نان خرمایی کرمانشاه
افسانه و روایتهای تاریخی، قصههای عجیب و غریبی درباره تولد شهر کرمانشاه و علت نامگذاریاش تعریف کردهاند. یکی از افسانهها به قصه بهرام چهارم بر میگردد. سیصد یا شاید چهارصد سال قبل از میلاد مسیح، بهرام چهارم، پادشاه کرمان، به سمت کرمانشاه میآید و این شهر افسانهای پر رمز و راز و قصه را تأسیس میکند. از آن به بعد به خاطر آن که بهرام، پادشاه کرمان بوده و این شهر را بر پا کرده است، نام شهر را «کرمانشاه» میگذارند. روایتهای تاریخی از این جا به بعد را تعریف نکردهاند، ولی روزی که کرمانشاه، کرمانِ شاه میشود، تمام شهر پر از جشن و شادی است، مردم از خانههایشان بیرون آمدهاند، زنها دست کودکانشان را گرفتهاند و مردها دست همسرانشان را. آنها پایکوبی میکنند و سرود میخواندند و لبخند بر لب تمام مردم شهر آویز است. اما مگر میشود جشنی به پا کرد بدون بساط شربت و شیرینی؟ برای برگزاری چنین جشنی حتماً شیرینیای مخصوص نیاز بوده است؛ شیرینی که طعمی جدید و منحصر به فرد داشته باشد؛ شیرینی که طعم تأسیس این شهر را برای همیشه زیر زبان اهالیاش ماندگار کند. حتماً زنهای شهر دور هم جمع شدهاند. هر کسی هر چه میدانسته گفته است؛ از ترکیبی جادویی که پیرزنی سینه به سینه از مادرانش به ارث برده است تا بررسی شیرینی شهرهای دیگر و نوع پختشان. هر زنی تجربهاش را تعریف میکند و دست آخر به ترکیبی میرسند که شده «نان خرمایی معروف کرمانشاه». این شیرینی، ترکیب شیرینیهای اصیل ایرانی را به یاد میآورد و اصالت و امضای شیرزنان خوشسلیقه کرمانشاهی را در دورن خودش نهفته دارد. شیرینیای که شاه تمام شیرینیهای آن خِطه است: شیرینی کرمانشاه.
منبع:باسلام
قصه نان خرمایی کرمانشاه